فرهنگ را به حراج نگذاریم


منفعت شخصی یا ارتقای فرهنگ، انتخاب با ماست


«هر کسی آن دِرْوَدد عاقبت کار که کِشت»

— مولانا


همیشه جمله‌ی «سرانه‌ی مطالعه در ایران بسیار پایین است» ذهنم را مشغول کرده؛ جمله‌ای که گویی دیگر برایمان عادی شده است. اما چرا باید به نقطه‌ای برسیم که این جمله با صدای بلند، بی‌هیچ شرمی، در همه جا تکرار شود؟


دردناک‌تر این‌جاست که حتی برخی از کسانی که دستی بر آتش فرهنگ دارند، این جمله را چون سپری در برابر مسئولیت خود قرار می‌دهند و با آن، از زیر بار پاسخ‌گویی شانه خالی می‌کنند. وقتی دقیق‌تر نگاه می‌کنم، می‌بینم همه‌ی ما در این فاجعه سهیم هستیم.


آیا وقت آن نرسیده است که از خود بپرسیم چرا کشوری با فرهنگی غنی و تاریخی پربار، امروز در زمینه‌ی مطالعه تا این اندازه عقب مانده است؟ چرا باید به چنین وضعیتی خو بگیریم؟ چرا از خود نمی‌پرسیم که کجای راه را اشتباه آمده‌ایم؟


ما، تک‌تک ما، مسئولیم. اگر امروز فرهنگ مطالعه در جامعه‌ی ما نحیف شده، تقصیر ماست که بار مسئولیت را بر دوش دیگران انداخته‌ایم. و چه تأسف‌بار است وقتی با بعضی از کسانی که خود را متولی فرهنگ می‌دانند، گفت‌وگو می‌کنیم و نه‌تنها دلگرم نمی‌شویم، که دلسردی‌مان بیشتر می‌شود.


این بحران، ریشه در رفتارهای اجتماعی دارد. جامعه‌شناسان به‌درستی می‌گویند که فرهنگ، نتیجه‌ی رفتارهای مداوم و تکرارشونده‌ی افراد جامعه است. حرکتی که پشتیبانی نشود، هرگز به فرهنگ تبدیل نمی‌شود.


تا زمانی که هر کدام از ما، مسئولیت فردی خود را در برابر ارتقای فرهنگ مطالعه نپذیرد، هیچ تلاشی به سرانجام نخواهد رسید. ساختن یک فرهنگ متعالی نیاز به رشد آگاهی دارد، و آگاهی بدون مطالعه و یادگیری به دست نمی‌آید.


کافی‌ست از خودمان آغاز کنیم. از حرف‌زدن دست بکشیم و عمل کنیم. اگر جایگاه امروز ما خوشایند نیست، بی‌شک نتیجه‌ی راه‌های اشتباهی‌ست که رفته‌ایم.


سخنم با همه‌ی کسانی‌ست که به نحوی در چرخه‌ی تولید و توزیع کتاب نقش دارند؛ ناشران، کتاب‌فروشان، توزیع‌کنندگان و حتی مصرف‌کنندگان. ما، در جایگاهی ایستاده‌ایم که می‌توانیم مسیر را عوض کنیم. یا می‌توانیم… ادامه دهیم به سقوط.


بدون تردید شرایط اقتصادی سخت است. اما مشکل بزرگ‌تر، روش‌های غلطی‌ست که برای مقابله با این بحران در پیش گرفته‌ایم؛ روش‌هایی که گاهی کل یک صنعت را به لبه‌ی پرتگاه می‌کشاند.


یکی از خطرناک‌ترین این روش‌ها، فروش کتاب با تخفیف‌های نامتعارف و دائمی است. برخی همکاران ما، با نادیده‌گرفتن حقوق پدیدآورندگان، آثار را به‌صورت غیرقانونی تکثیر می‌کنند یا با قیمت‌گذاری‌های جعلی، به تخفیف‌های چشمگیر متوسل می‌شوند.


آن‌ها شاید تصور می‌کنند راهی برای بقا یافته‌اند؛ اما در حقیقت، ریشه‌های درخت فرهنگ را می‌زنند.

فرهنگ، کالا نیست. ارزش است.


مصرف‌کننده‌ی فرهنگی هم مسئول است. اگر ما انتظار داریم جامعه‌ای آگاه و پیشرو داشته باشیم، باید هزینه‌ی آن را بپردازیم؛ نه فقط با پول، که با انتخاب درست، با احترام به اصالت و با حمایت از مسیر قانونی.


ادعای حمایت از فرهنگ، با تخفیف‌های بی‌حساب و فروش آثار بی‌اجازه، هم‌خوانی ندارد. هیچ‌کس به ما فرهنگ غنی هدیه نخواهد داد. باید آن را با تلاش جمعی بسازیم و حفظ کنیم.


بیاییم با حفظ حقوق پدیدآورندگان، با حمایت از ناشران و کتاب‌فروشان درستکار، و با انتخاب آگاهانه، سهم خود را در ساختن آینده‌ای روشن ادا کنیم.


«به راه بادیه رفتن، به از نشستن باطل / و گر مراد نیابم، به قدر وسع بکوشم»

— حافظ


باور دارم که اگر بخواهیم، می‌توانیم.

بیاییم آگاه شویم و دنیای خود را بهتر بسازیم.


بهار ۱۳۹۹

محمدرضا رستمی‌فر

بنیان‌گذار و مدیرمسئول کتابسرای پدرام